ضیا نبوی، فعال دانشجویی زندانی که به ده سال حبس در تبعید محکوم شده مینویسد: “از بزرگ ترین مشکلات یک زندانی سیاسی، فاصله زیاد میان احترامیه که خودش واسه خودش قائله و احترامی که ساختار سرد و بی روح زندان واسه هیچ کس قائل نیست! مشکل اینجاست که اکثر زندانیان سیاسی توی محیطهایی رشد کردند که روابط انسانی در اون خیلی محترمانه و با ملاحظه بوده و در ضمن اونا برای خودشون هویت و شخصیت خاص، متمایز و با اهمیتی تعریف کرده بودند، هویت و تشخصی که وقتی با بقیه زندانیها جمع زده میشی و همردیف قرار میگیری، دیگه چیزی از اون باقی نمیمونه… اصلا فقط کافیه در همون بدو ورود به زندان و موقع بازرسی بدنی ازت بخوان لخت شی، تا بفهمی شخصیت متفاوت و متمایز یعنی چی! به همین خاطره که خیلی از سیاسیون در زندان، شاید به همون اندازه که شوق آزادی دارند، طلب و عطش محترم شمردهشدن هم همراهشونه… شاید باورش سخت باشه اما قسمت زیادی از اطلاعاتی که زندانیهای سیاسی در مرحله تحقیقات در اختیار دستگاه امنیتی قرار میدن، نه ناشی از اعمال فشار یا زور (عکس تصور رایج) که اتفاقا نتیجه احترامیه که بازجوها برای متهم قائل میشن! نکته اینجاست که یک زندانی سیاسی در مقام کسی که در و دیوار زندان و قوانین و مقررات و عواملش هویت اون رو انکار میکند، وقتی با فردی مواجه میشه که با هویت و شخصیت متمایزش اون رو خطاب قرار میده، چنان مشعوف میشه که به هیچ عنوان نمیخواد این رابطه و احترام نهفته در اون رو از دست بده! خندهدار به نظر میرسه اما خیلی از حرفهایی که زندانیها در این شرایط علیه خودشون میزنند، به این دلیله که حس میکنند انکار بعضی مسائل به ظاهر منطقی! خلاف آداب یک رابطه محترمانه است!!”
منبع: http://bit.ly/1hEGSUL